حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

اولين شكوفه بهاري واولين سيزده بدرحامد

  صبح روز سيزده بدر هوا آفتابي بود براي همين توانستيم از مناظر قشنگ مزرعه ي پدر بزرگم همراه مامان وبابام عكس بيندازم ا ما عصر تو اتاق بودم ودلم مي خواست بيرون برم ولي ماماني چون مي ترسيد سرما بخورم مرا به بيرون نبرد .......ولي از پشت پنجره اتاق شرشر  بارون را نگاه ميكردم ولذت بردم واين هم عكس از شكوفه هاي بهاري وحامدوبابايي..... وحامد سيزده سال 93را اينطور بدر كرد..... البته حامدكلي شيطوني هاي ديگري هم انجام داد مثلا كنار استخر ماهي ها رفت وزير چتر كمي در بيرون از اتاق قدم زد و دوچرخه سواري كرد كه به محض درست شدن عكس هايش آنها  رادر سايت مي زنم......... ...
20 فروردين 1393

اولين سفر دريايي حامددر هشت ماهگي

تا شب قبل از مسافرت خيلي دو دل بودم كه به مسافرت بريم يا نه چون مي ترسيدم كه تو سفرخدايي نكرده مريض بشي و دوباره وزنت پايين بياد.......... ولي نه تنها ازوزنت كم نشد بلكه درعرض يك هفته درمسافرت100گرم اضافه كردي   تازه اينكه چيزي نيست حتي بهتراز خونه ي خودمان خوابت مي برد و خلاصه خيلي همكاري كردي ودر كل خوش سفر بودي ......... واين هم عكس از موقعي كه وسايلمان را بستيم وتوهم داخل وسايل بودي اين هم از سواحل زيباي قشم اينم از جزيره ناز در قشم كه مشغول ماكاروني خوردنم.....دراين جزيره هر 4ساعت به 4 ساعت آب دريا جذر ومد مي شود كه ما موقع جذر درياآنجا بوديم. .. واينجا پارك زيتون كه بعد از خوردن نهار دراز ك...
19 فروردين 1393

عكسهاي خوردني حامد درماه هشتم

ا ول ازهمه يه عذر خواهي به حامد جون ازطرف ماماني كه عكسهايش رادير درسايت ارسال كرد ودراين ماه به خاطر خانه تكاني عيد كمتر كنارگل پسرش بود البته ناگفته نماند كه حامد هم همكاري مي كرد واصلا اذيت نكرد.............واين هم عكسها ماماني كتاب بخون ولي نه ديگه به اين نزديكي.... فداي خنده هات..... قربونت كه اينجا شكل دخملا شدي.... وچندتا عكس از خوابهاي ناز گل پسرم.....   وچند تاعكس از بازيگوشي هاي حامد     ...
15 فروردين 1393
1